به چشم دل نظر کن بر حریم دختر موسى
مجو از خیل بیدر دان دواى درد بى درمان
صداى قدسیان بشنو که مى آید به گوش جان
بریز اشک نیازى در نمازستان بى خویشى
حریم یثرب و بطحاست گوئى مرقد پاکش
فضاى قدس، معراج حقیقت، بزم اَوْ اَدنى
بنامْ ایزد، که خاک پاک او بوى نجف دارد
ترا پرواز خواهد داد تااوج خدا جوئى
بر آى از ظلمت هستى، که خضر آمد به سر مستى
منم «مشفق» غبارى دامن افشان در هواى او
به آئین دگر بر آستان کبریا، اینجا
که جان را مى دهد آیینه لطفش جلا، اینجا
اگردرمان دردخویش مى خواهى،بیااینجا
که دردت را دوا اینجا، که رنجت را شفا اینجا
بر آر ز سوز سینه درد آشنا اینجا
که نور آذین بود چون ساحت اُمُّ القُرا اینجا
شب اَسرى، فروغ جاودان مصطفى اینجا
که از او مى تراود عطر ِ جان ِ مرتضى اینجا
ز بام آشنائى، زاده خیرالنّسا اینجا
به بوى چشمه سار زندگى بخش ِ بقا اینجا
که مى جویم رضاى او به تسلیم و رضا اینجا
——————————————————————————–
۱ – از استاد فرزانه محمّد على مجاهدى «پروانه» .
شاعر:عباس مشفق کاشانى