موضوع :
مخاطب :
مناسبت :
نوع مطلب :
منبع : اینترنت
منبع کامل: خزائن / منبع : سایت صبح
یک روز سیدحسن حسینی از بچه‌های گردان رفته بود ته دره‌ای برای ما یخ بیاورد. موقع برگشتن پیش پای او را هدف گرفتن، همه سراسیمه از سنگر آمدیم بیرون، خبری از سید نبود، بغض گلوی ما را گرفت. بدون شک شهید شده بود. آماده می‌شدیم برویم پایین که حسن بلند شد. سر و پا و لباس‌هایش را تکاند، پرسیدیم: «حسن چه شد؟» گفت: «آشنا در آمدیم، پسرخاله‌ی زن عموی باجناق خواهرزاده‌ی نانوای محلمان بود. خیلی شرمنده شد، فکر نمی‌کرد من باشم والا امکان نداشت بگذارد بیایم. هرطور بود مرا نگه می‌داشت!»
منبع:کتاب فرهنگ جبهه (شوخی طبعی ها) –  صفحه: ۱۳۳
برداشت :
یک روز سیدحسن حسینی از بچه‌های گردان رفته بود ته دره‌ای برای ما یخ بیاورد. موقع برگشتن…

فعلا قابلیت ارسال برداشت برای فیش ها از طرف کاربران عزیز فیش یار به صورت موقتی برداشته شده است.

برداشتتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

علم خداوند به اعمال پنهان و آشکار بندگان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ

مطالعه فیش منبر

حسابرسی سریع خداوند به اعمال بندگان

یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ اللَّهُ فَکُلُوا مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهِ

مطالعه فیش منبر