ثبت گشته در کتب از او همه اسرار قم
گفت در سال دوصد از هجرت خیرالانام
کرد مامون دعوت از موسى الرضا هشتم امام
پس روان شد از مدینه سوى خاک پاک طوس
آن ولى حق، امام هشتمین، شمس الشموس
از فراقش شد چنان معصومه زار و دل فکار
کز کف خود داد آرام و توان، صبر و قرار
آن مهین بانو پس از یک سال دورى و محن
بهر دیدار برادر، چشم پوشید از وطن
از مدینه شد روان با شوق بیرون از بیان
تا به شهر ساوه بیمارى گرفت از او عنان
گشت چون از این سفر موسى بن خزرج با خبر
شد به استقبال آن بانوى دین با کرّ و فرّ
گوى سبقت را ربود از جمع در نیک اخترى
موسى آن فرخنده بخت آل سعد اشعرى
پس مهار ناقه آن مفخر کون و مکان
خود گرفت و شد به پاى شوق سوى قم روان
ریختند از شوق دل بر گرد آن بانوى دین
دوستان و شیعیانش از یسار و از یمین
چون که در قم کرد منزل کاروان اشتیاق
شد بلند از بستر بیماریش بانگ فراق
کرد بانو جان خود تسلیم بر جان آفرین
آفرین بر همت بانوى عالم، آفرین
بود موسى را به قم باغى و ملکى دلگشا
چون بساط سبزه و مانند گلشن جانفزا
گفت سردابى در آنجا بهر بانو بر کنند
تا به دنیا و به عقبى از نهالش بر کنند
بهر دفن حضرتش دیدند بى گرد و غبار
دو سوار با نقاب از دور گشتند آشکار
آن دو بعد از خدمت و تعظیم و اکرام و نماز
دفن کردند آن بدن را با دو صد سوز و گداز
خود نمىدانم ملک بودند یا از اولیاء
یا تقى بودش به همراه على موسى الرضا
از محن موسى بن خزرج سایبانى ساختى
بر سر قبرش به فریاد و فغان پرداختى
بعد از آن بر پاى کرد این بارگه بنت الجواد
تا که گردد قبلگاه مردم نیکو نهاد
دختر یک اختر مولا جواد آن میر دین
گشت مدفون در کنار عمه خود دل غمین(۲)
_____________________________________________________
پینوشتها:
۱ـ علامه محمدباقر مجلسى (متوفاى ۱۱۱۱ ه” .ق) مجلسى از علما، فقها، محدثان و نویسندگان بزرگ و
بسیار پر کار بود. تنها یکى از کتابهاى او به نام “بحارالانوار” بیش از صد مجلد را در برمىگیرد.
۲ ـ حاج سید على میرهاى. به نقل از کریمه اهلبیت(ع)، صص ۳۶۸ و ۳۷۰٫
شاعر:علامه محمد باقر مجلسی