نبى به بوى بهشتى تو ارادت داشت
على به جلوه هر روزه تو عادت داشت
کدام نور ز مصراع بیت تو جوشید
که شعله هم به در خانهات ارادت داشت
براى خاطر حیدر به تازیانه نشست
کدام دست چنان دست تو عبادت داشت؟
براى ضربه دیگر به دیدنت آمد
که گفته دشمن تو نیّت عیادت داشت؟
پس از تو اى گل نشکفته پرپر این بلبل
ز شام تا به سحر نالهها به یادت داشت
قسم به سوره خاکى چادرت بانو
به درک قدر تو باید فقط سعادت داشت
شاعر:رضا جعفری