دیدهای گریانتر از ابر بهاران بایدت
گر هوای وصلا داری همتی مردانه کن
آهنین عزمی چون عزم استواران بایدت
عشق لیلی در سر مجنون قرار از وی ربود
شیوهای در عاشقی چون بیقراران بایدت
این زمان وقت نشستن نیست برخیز از میان
جنگ درگیر است رزم جاننثاران بایدت
ای که نامت بر نهادی شیعهی آل رسول
پیروی از مکتب پیر جماران بایدت
سر فرو بردن میان زانوی غم بس خطاست
سر جدا از پیکر این نابکاران بایدت
گر میسر گشت سوزی در دل شبها «قدیر»
از خدا نصرت برای پاسداران بایدت
شاعر:عباس تمیزی
منبع: کتاب حماسه های همیشه جلد۱