اثنانِ لَم یَخْلُ مِن أن یَکونا مُتَّفِقَینِ مِن کُلِّ جِهَهٍ ، أو مُفتَرِقَینِ مِن کُلِّ
جِهَهٍ ، فلَمّارَأینا الخَلقَ مُنتَظِما ، والفَلَکَ جارِیا،
واختلافَ اللَّیلِ
والنَّهارِ والشَّمسِ والقَمَرِ ، دَلَّ صِحَّهُ الأمرِ والتَّدبیرِ وائتِلافُالأمرِ عَلىأنَّ المُدَبِّرَ واحِدٌ . ثُمّ یَلزَمُکَ إنِ ادَّعَیتَ اثنَینِ فلابُدَّ مِن فُرجَهٍ بَینَهُما حتّى یَکونا اثنَینِ ، فصارَتِ الفُرجَهُ ثالِثا بَینَهُما قَدیما
مَعَهُما فیَلزَمُکَ ثَلاثَهٌ ، فإنِ ادَّعیتَ ثَلاثَهً لَزِمَکَ ما قُلنا فی الاثنَینِ حتّى یَکونَ بَینَهُم فُرجَتانِ فیَکونَ خَمسا ،
ثُمّ یَتَناهى فی العَدَدِ إلى ما لا نِهایَهَ فی الکَثرَهِ.
امام صادق علیهالسلام
– در بخشى از مناظره خود با یک زندیق- : اگر بگویى خدا دو تاست ، از این دو حالت بیرون نیست که یا هر دو از هر جهت یکسانند یا از تمام جهات متفاوتند . از آن جا که ما آفرینش را نظاممند مىبینیم و فلک را در گردش و آمد و شد ، و شب و روز و خورشید و ماه را مرتّب . درستى کار و تدبیر و هماهنگى امور دلالت بر این دارد که مدبّر یکى است . وانگهى ، اگر ادّعا کنى خدا دو تاست ، لازمهاش این است که فاصلهاى میان آنها باشد تا دوتا بودن آنها صدق کند . در این صورت، آن فاصله خود خداى سومى است که قدیم به قدمت آنهاست و در نتیجه ، اعتقاد به خداى سومى بر تو لازم مىآید و اگر سه خدا ادّعا کنى ، همان چیزى لازم مىآید که در مورد اعتقاد به دو خدا گفتیم ؛ یعنى باید میان آنها ، دو فاصله باشد که در این صورت وجود پنج خدا لازم مىآید و بدین ترتیب تعداد خدایان ، تا بىنهایت پیش مىرود .
منبع روایت :
فی الکافی : ۱ / ۸۱ / ۵ هنا زیاده وهی «والتدبیر واحدا» .التوحید : ۲۴۳ / ۱
منتخب میزان الحکمه : ۳۶۶